مادر ای معنی ایثار تو گل باغ خدایی / توی روزگار غربت با غم دل آشنایی تمام عالم امکان فدایت ای مادر / تمام عمر میکنم دعایت ای مادر کیست مادر ؟ نقشه ایجاد ما / کیست مادر ؟ بانی بنیاد ما
مینویسم از سر خط ای معنی بودن / منیویسم تا همیشه توی لایق ستودن
تمام روزی من از دعای خیر تو بود / و حاضرم که دهم جان برایت ای مادر
قلب او سرچشمه امید هاست / سینه او مشرق خورشیدهاست
مادر ای معنی ایثار تو گل باغ خدایی / توی روزگار غربت با غم دل آشنایی تمام عالم امکان فدایت ای مادر / تمام عمر میکنم دعایت ای مادر کیست مادر ؟ نقشه ایجاد ما / کیست مادر ؟ بانی بنیاد ما الهی من بمیرم جایِ مادر / به چشمانم بمالم پایِ مادر زنم از دیده بر دل روی مادر / منم مست کمان ابروی مادر بعد از خدا ، خدای دل و جان من توئی / من ، بنده ای که بار گنه می کشم به دوش ای مادر مقدس و ای مهربان من / ای روشنی قلب من و دیده گان من خدا از خاک عشق تو رو سرشته / فرستاده از آسمون فرشته تا دیده ام به روی جهان باز شد ، زشوق / لبخند مهربان تو جا در تنم دمید سایه لطف خدایی مادر / معنی عشق و وفایی مادر مادر ای والاترین رویا ی عشق / مادر ای دلوا پس فردای عشق هر لحظه در برابر من اشک ریختی / از چشم پر ملال تو خواندم شکایتی قسم بر اولین واژه ی هستی / که عشق ودین ومظهرم تو هستی مادر نمای قدرت دنیای خلقت است / مادر به ما ز ایزد یکتا فصیلت است بوی بهشت می دهد دست دعای مادرم / سجده پس از خدا برم بر کف پای مادرم تو گوهری که در کف طفلی فتاده ای / من، ساده لوح کودک گوهر ندیده ام اى مادر عزیز که جان داده اى مرا / سهل است اگر که جان دهم اکنون براى تو
مینویسم از سر خط ای معنی بودن / منیویسم تا همیشه توی لایق ستودن
تمام روزی من از دعای خیر تو بود / و حاضرم که دهم جان برایت ای مادر
قلب او سرچشمه امید هاست / سینه او مشرق خورشیدهاست
بیاد لای لایِ بچگی ها / منم با هی هیِ هیهای مادر
گل از خجلت نقابی بر رخش زد / چو آمد عطر مشکین بوی مادر
تو، آن فرشته ای که زمهرت سرشته اند / چشم از گناهکاری فرزند خود بپوش
عشق و صفا و مهرومحبت نشان تست / ای پرتو امید به دل ناتوان من
تا در آغوش امن خود بگیرم / که این یک ذره جا مثل بهشته
فریاد حاجتم چو برون آمد از گلو / دست نوازش تو به فریاد من رسید
شعر من درخور تفسیرت نیست / اوج مهری و صفایی مادر
مادر ای غمخوار بی همتا ی من / اولین و آخرین معنای عشق
بیچاره من ، که به همه ی اشکهای تو / هرگز نداشت راه گناهم نهایتی
قسم بر دیدگانت شمع روشن / که هستی – گلی سرور به گلشن
فردوس را به زیر قدم هایش مانده رب / کو را مقام ، بعد خدا در عبادت است
اتش پاک عشق را دامن شوق می زند / در دل خام-سوز من حمد و نثای مادرم
گاهی بسنگ جهل ، گهر را شکسته ام / گاهی بدست خشم بخاکش کشیده ام
گر جان خویش هم ز برایت فدا کنم / کاری بزرگ نیست ، که باشد سزای تو