loading...
شرکت جدیدترین اس ام اس ها
احمد کمی بازدید : 377 چهارشنبه 1391/03/31 نظرات (0)

شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم،
وقتی می‌خواند نمی شنیدم…

وقتی دیدم که نبود…
وقتی شنیدم که نخواند…!

چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد وزلال،
در برابرت، می جوشد و می خواند و می نالد،
تشنه آتش باشی و نه آب …

و چشمه که خشکید،
چشمه از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد
و به هوا رفت،
و آتش، کویر را تافت
و در خود گداخت
و از زمین آتش روئید
و از آسمان بارید

متن کامل شعر در ادامه مطلب


شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم،
وقتی می‌خواند نمی شنیدم…

وقتی دیدم که نبود…
وقتی شنیدم که نخواند…!

چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد وزلال،
در برابرت، می جوشد و می خواند و می نالد،
تشنه آتش باشی و نه آب …

و چشمه که خشکید،
چشمه از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد
و به هوا رفت،
و آتش، کویر را تافت
و در خود گداخت
و از زمین آتش روئید
و از آسمان بارید

متن کامل شعر در ادامه مطلب


تو تشنه آب گردی و نه تشنه آتش،
و بعد ِعمری گداختن
از غم ِنبودن کسی که،
تا بود،
از غم نبودن تو می‌گداخت.

و تو آموختی که آنچه دو روح خویشاوند را،
در غربت این آسمان و زمین بی‌درد،
دردمند میدارد و نیازمند
بیتاب یکدیگر میسازد،
دوست داشتن است.

و من در نگاه تو،
ای خویشاوند بزرگ من،
ای که در سیمایت هراس غربت پیدا بود
و در ارتعاش پراضطراب سخنت،
شوق فرار پدیدار
دیدم که تو تبعیدی این زمینی!

و اکنون تو با مرگ رفته‌ای ومن اینجا
تنها به این امید دم میزنم
که با هر نفسی گامی به تو نزدیک تر می شوم…

و این زندگی من است
مطالب مرتبط را ببینید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 307
  • کل نظرات : 75
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 19
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 52
  • بازدید امروز : 105
  • باردید دیروز : 242
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 105
  • بازدید ماه : 3,851
  • بازدید سال : 22,950
  • بازدید کلی : 317,245
  • کدهای اختصاصی