برای دردهایم نشانه میگذارم تا یادم بماند کجا دست خدا را رها کردم…..
از بس دستهایم را بلند کرده ام وصدایش کرده ام … دستهایم بوی خدا می دهند….
از تصادف جان سالم به در برده بود و می گفت
زندگی اش را مدیون ماشین مدل بالایش است
و خدا همچنان لبخند میزد
خدا تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمیشود ،
تنها کسیست که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد و با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت
الهى در شگفتم از آنکه کوه را مىشکافد تا به معدن جواهر دستیابد
ولی خویش را نمی کاود تا به مخزن حقائق برسد
در آسانی ها خدارا بخوان تا در سختی ها صدایت برایش نا آشنا نباشد
برای دیدن بقیه به ادامه مطالب برید