وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات
است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ
است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم
(دکتر علی شریعتی)
.
.
.
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری
(دکتر علی شریعتی)
.
.
به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق.آدم با غرور می تازد
با دروغ می بازد و با عشق می میرد (دکتر علی شریعتی)
.
.
.
برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد
هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد . . .
.
.
.
من چیستم؟
لبخند پر ملامت پاییزی غروب در جستجوی شب
که یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات ، گمنام و بی نشان
در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ